نیا باران..... زمین جای قشنگی نیست من از جنس زمینم و خوب می دانم که گل در عقد زنبور است یک طرف سودای بلبل، یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست می دارد! نیا باران پشیمان می شوی از آمدن..... زمین جای قشنگی نیست در ناودان ها گیر خواهی کرد من از جنس زمینم خوب می دانم که اینجا جمعه بازار است و مردم عشق را در بسته های زرد کوچک نسیه می دهند! در اینجا قدر مردم را به جو اندازه می گیرند در این جا شعر حافظ را به فال کولیان در به در اندازه می گیرند نیا باران زمین جای قشنگی نیست.....
بهت گفتم می خوام یادت نیوفتم
چشام هِی تو نخ عکـس تـ ... ـو میـره یه آهنگى گذاشتم که می دونـم اگه گوشش کنی گریه اَت می گیره صدام از گریه دیشب گرفته دارم میمیرم از دیوونه حالى با اشکام باز مهمونى گرفتم همــــه چــــى هســــت فـقــط ... جـــــــــاى تـ ... ـو خـــــالــیـ ـ ـ ـ
درگیـــــر رویــای تـ ... ـوا’م
مـ ـنو دوبــــاره خـــواب کن دنیــا اگه تنهــــام گذاشت تـ ... ـو مـ ـنو انتخـــاب کن دلــــــ♥ـــت از آرزوی مـ ـن انگــــار بـــــی خبـــر نبــود حتــی تو تصمیمــای مـ ـن چـشـمــــات بــی اثر نـبـود خواستـم بهـت چیزی نگم تا با چشــــام خواهش کنم درا رو بـــســتــــــم روت تـا احســــــاس آرامـــش کنم بـاور نمــــی کنــــم ولــــی انگار غرور مـ ـن شـکســت اگه دلــ♥ـت مـی خواد بری اصــرار مـ ـن بی فایـد ست هـر کاری می کنه دلــــ♥ـم تا بغـضـــمـــو پنهـــون کنـــه چی می تونه فکر تـ ... ـو رو از ســرِ مـ ـن بـیـــرون کنــه یـا داغ رو دلـــــــ♥ـم بـــــذار یا که از عشــقـــت کـم نکــن تمـــام تـ ... ـو ســــهـــم مـ ـنه بـــــه کـــــم قـــانــعــــــــم نکــــــن
بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما باهات میدوم اگه بیه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون من قبل از تو میمیرم قدرعجیبه که تا مریض نشی کسی برات گل نمی یاره تا گریه نکنی کسی نوازشت نمی کنه تا فریاد نکشی کسی به طرفت برنمی گرده تا قصد رفتن نکنی کسی به دیدنت نمی یاد و تا وقتی نمیری کسی تورو نمی بخشه
چه تلخ است ترس از
پنجره ی باران خورده ات را باز کن...
آدمها مثل رودخانه های جاریند.... زلال که باشی سنگهایت را میبینند درست به سمت خودت................ این است فرق رودخانه با مرداب............
روزی می رسد که در خیال خود ؛
یک بار نه صد بار نه هر بار نفهمید
گاهی اوقـات ، خــدایی هست ...
بدان که قلبت کوچک است پس نمیتوانی تقسیمش کنی هرگاه خواستی آنرا ببخشی با تمام وجودت ببخش که کوچکیش جبران شود هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یکی ندان همه اینها اجزاء کوچکتر عشق هستند نه خود عشق همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به یگانه عالم توکل کن آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی، کارهابه خوبی پیش می روند
سلام به تو همراه خوب و صمیمی نگاه تو شاد بودن تنها انتقامی است که میتوان از دنیا گرفت ، پس همیشه شاد باش و بخند
دلـم عـجیب تـنگ شده بـَرای تمام لحظه هـآیی ..
ما گول خوردیم
ردیــف و قــافیـه نــمی خــواهــد !
این نیمكت تنهایی منه. یادم نمیاد تا حالا با تو روی این نیمكت نشسته باشم ولی تا دلت بخواد به یاد تو نشستم رو این نیمكت و جاتو خالی كردم...........................
یک نفر نیست بپرسد از من که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی راستی گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریا است؟ نوری از روزنه فرداهاست یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست..
|
About
Home
|
آپلود عکس - شبکه اجتماعی فیس نما - مجله شب فارسی - سایت عکس باران