ღღدست نوشته های یه دختر تنهاღღ

___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-* ___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-*

دلتنگ کــه باشی ، آدمـِ دیگری می شوی…

خشـِن تـر… عصبی تر… کلـآفـه تـر و تلــخ‌ تـر...


و جالبتـــر اینکه ، با اطرافیـآن همـ کـآری نداری…


همـه َ ش را نگـه میداری و دقیقـآ سرِکسی خـآلی میکنی،


که  ”دلتنگــَش” هستی …
دردی بدتر از دلتنگی نیست

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:51توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

وقتی دلتنگ تو میشم

 

 

 

         می بینم عکستو هر جا

 

 

 

     میخواد آشتی کنه قلبم

 

 

 

 دوباره با غم دنیا

 

 

 

      من دیونه یه عمره


 

             که به عشق تو اسیرم

 

 

 

           همش از تو مینویسم


 

           تا دوباره جون بگیرم

 

 

 

            یه سوال از تو دارم!؟

 

 

 

         بمون یا که برم!؟


 

            دل میخواد تا بدونه

 

 

 

                چی جوابش رو بدم؟............

 

 

 

      به خدا هیچ کسی هر گز


 

  مثل تو برام نمیشه

 

 

 

    دل تنگم رو صدا کن


 

            چشم به راهتم تا به همیشه

 

 

 

    میزنم به آب و آتیش

 

 

 

  خودمو با تو ببینم

 

 

 

 زیر رقص شاپرکها

 

 

 

        گل عشقت رو بچینم

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:50توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: 

               درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!

                            خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!

               کلبه ی غریبی ام را پیدا کن، کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب 

   آرزوهای رنگی ام! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس

پنجره برو! حریر غمش را کنار بزن! مرا می یابی

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:49توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

دلم برات تنگ شده.....اما..من من.میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها

فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر

 

دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ...

 

میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف

 

میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من

 

نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی

 

لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب

 

من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور

 

نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ

 

میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو

 

میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست

 

میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه

 

چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف

 

میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم

 

حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا

 
میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ..

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:42توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

یاد تو همیشه با من است

چه در کشاکش شب های سرد و طولانی

 

چه در غروب غم انگیز روشنایی

 

و چه در لحظه های تلخ زندگانی

 

 

 

یاد تو انگار

 

باد است و می برد

 

رعد است و می زند

 

نقش است و می نگارد

 

و انگار مهر است و می ماند

 

 

 

دنیا دنیا غم را به دوش میکشم تا بیادت باشم

 

دریا دریا اشک بپایت میریزم تا بیادت باشم

 

و این از معجزات عشق من است

که اگرچه تو نیستی اما من همیشه بیادت باشم و به انتظارت باشم....

 

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:41توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

باز هم سفر کرده ای

 

و چه سخت می گذرد ایام بدون تو

 

اوقاتی که در نبود تو بر من میگذرد ، مرگیست بنام زندگی

 

و من سخت دلگیرم

 

لحظه ها را به امید دیدن دوباره ات

 

و چشیدن طعم شیرین با تو بودن میگذرانم

 

دیروز سخت بیمار شدم

 

انگار که بغض تنهایی گلویم را میفشرد

 

دلم میخواست به گوشه ای پناه ببرم

 

و زانویم را در بغل بگیرم و به تصور اینکه سر بر شانه ات نهاده ام

 

بی تامل اشک بریزم

 

اکنون

 

با دلی پر از رنج دوریت

 

از اعماق قلب پر دردم

 

فریاد میزنم که

 

دلم برای خنده هایت و برای چشمهایت و برای بودنت تنگ شده است

 

بدان که لحظه ای بدون تو نیاسودم

 

و بدان که تا همیشه عمرم دوستت دارم

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:39توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

دلم برایت خیلی تنگ است

شاهدم نیز گوشی تلفنی است که

بارها و بارها در دست گرفته ام

و تک تک شماره هایت را با تمانینه بر رو ی صفحه لمس نموده ام  

اما همیشه شماره آخر را نتوانستم بگیرم

نمی دانم چرا؟!  

مثل همیشه دلتنگ و بی قرارت هستم

مثل همیشه مشتاق و عاشقت هستم

نمی دانم کجائی؟!

چه می کنی؟! 

اما می دانم که چه باشی چه نباشی

همیشه عــــــاشقت می مانم

از من دوری اما

هیچ گاه یادت نگذاشت تا دوریت برایم پایدار باشد

شاید ندانی هر شب این رویای توست که

مرا به خواب دعوت می کند

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:30توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

دلم برات تنگ شده جونم

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:21توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

یه سلام عاشقونه 
با یه بغض بی بهونه
می نویسم تا بدونی 
یاد تو، تو دل می مونه 

یادته وقتی می رفتی 
دم به دم نگات می کردم
بغض سنگین توی چشمام 
گفتی: صبر کن برمی گردم 

یادته قسم می خوردیم
عزیزم بی تو میمیرم 
اما حالا که تو نیستی
من با دلتنگی اسیرم

یادمه وقتی می گفتم 
به خدا نمیری از یاد
آه سردی می کشیدی!
توی قلبم مثل فریاد 

اما حالا که تو نیستی 
حال و روز من خرابه 
آخر قصه ی عاشق 
اشک و ماتم و سرابه 

اما حالا که می بینم 
بی تو دل رنگی نداره
توی آسمون چشمام 
غروبا بارون می باره 

می دونی طاقت ندارم
با غم و غصه اسیرم
زود بیا که خیلی تنهام
به خدا بی تو میمیرم

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت10:20توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

من تمام بی كسی هايم را قامت بسته ام و در طولانی ترين سجده اندوه به اندازه همه نبودنهايت اشك می ريزم و به بلندای يلدای فراقت با آهی از عمق قلب هزارپاره ام ، كابوس رفتنت را خاكستر می كنم ...!!!!!

 

بگذار بی ادعا اقرار كنم كه دلم برايت تنگ می شود ، وقتی نيستی دلتنگی هايم را قاب می كنم . لحظه لحظه غروبی را كه نيز دلتنگ تو و چشمان بارانی ات می شوم ، قاب می كنم تا وقتی آمدی نشانت دهم كه شايد ديگر تنهايم نگذاری ....!

 

تو كه می آيی پنجره ای باز می شود، پرده بی رنگ دلتنگی كنار می رود ، آرام ميان جانم خانه ميكنی و چه ساده همسايه دلم می شوی ، حال من و ستاره ها دلتنگ تو ايم ....!!!!

 

آه كه اي كاش همه روياها به حقيقت مي پيوست كاش آن پنجره در عالم خواب نبود

اما افسوس...

+نوشته شده در پنج شنبه 30 آذر 1391برچسب:,ساعت9:50توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، درک کن چه حسی دارم ، همیشه میمانم مال تو...
کاش میشد سهم من از با تو بودن تنها آرامش و عشق باشد نه دلتنگی و انتظار...
هر گاه نیستی و دلتنگ توام نامت را در دلم زمزمه میکنم ، اینگونه است که آرام میشوم ، دلم را راضی میکنم و اینگونه روزهای دلتنگی را سر میکنم
دلم به سوی آسمان دلتنگی پر میکشد در میان میگیرد یاد تو را ، درد دل میکند با خاطره هایت ، تکرار میکندحرفهایت ، حرفهایی که تو همیشه با دلم در میان میگذاری ...
نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای دور شوم از تو ، نشسته ام بر روی ابرهای خیالت ، و در رویاهای تو سیر میکنم آسمان دلتنگی ام را....
نه عزیزم نمیتوانم لحظه ای در فکر تو نباشم ، هیچگاه فکر نکن که در حال فراموش کردن تو باشم
درست است که روزها میگذرد، چه زود آسمان تاریک امشب ، روشنی فردا میشود اما نمیگذرد ، نمیگذرد ، نمیگذر هیچگاه آن عشقی که در قلبم نسبت به تو دارم ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود ، تمام نمیشود هیچگاه آن احساسی که به تو دارم...
هر چه دوست داری از من بخوا جز فراموش کردنت ، اگر میخواهی بروی برو اما من هستم ، آنقدر میمانم تا ماندنم مرا یاری کند ، تا دوای عشقت مرا درمان کند...
میمانم و میمانم تا لحظه مرگم ، آنقدر عاشقت میمانم تا لحظه از دنیا رفتنم قصه عشق مرا بنویسند...
نه عزیزم به این خیال نباش که روزی سرد شوم ،جانم را از من بگیرند با تو دوباره زنده میشوم ،دنیا را از من بگیرند با تو دوباره صاحب دنیا میشوم ....
هیچگاه نمیتواند کسی تو را از من بگیرد، میدانی که قلبم بی تو میمیرد،تو در قلبمی و هیچگاه دنیای عاشقانه من نمیمیرد....

 

+نوشته شده در یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,ساعت14:49توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

و حقیقت داری...

صدایت...

حرف هایت...

بوسه هایت...

عشقت...

خیالی نیست...

هیچ کس مثل من حرف هایت را مهربان نمی فهمد...

هیچ کس به اندازه ی من نگران دنیایت نیست...

هیچ کس به اندازه ی من انتظار صدایت را نمی کشد...

هیچ کس به اندازه ی من در تک تک نفس هایش حضورت را لمس نمی کند...

و هیچ کس

به اندازه ی تو حوالی زندگیم پرسه نمی زند...

باور کن مرا...

+نوشته شده در یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,ساعت8:17توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

 

پیشانی ام ...


چسبیدن به سینــه ات را میخواهد..


و چشم هایم خیس کردن پیراهنت را...


عجب بغض پرتوقعی دارم...


مــن امروز ..

 

 

 

+نوشته شده در یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,ساعت8:8توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

خیلی دلتنگ چشاتم

هنوز درگیر صدا تم

از همون روزی که رفتی

چشم به راه نامه هاتم 

هنوزم توی خیالم 

فکرمو میگیره ماتم

از همون روز جدایی

من و غصه هام دوتایی

شبا تا صبح پیش مهتاب

دست به دامن خداییم

خیلی دلتنگ حضورم

توی لحظه لحظه هاتم

یعنی میشه که بفهمم

من دلیل خنده هاتم ؟

میشه که یه روز بفهمم

تو نبودم من دلیل غصه هاتم

خیلی دلتنگ حرفاتم 

که میگفتی دونه دونه

نمیدونستی تو ذهنم

همیشه تازه میمونه

نمیدونستی که حرفات

زیر نور نرم مهتاب

توی شبهام

خیس میشن از نم اشکام

من همه دلخوشیم اینه مهتاب

وقتی اشکامو میبینه

حرفامو بت برسونه

خیلی دلتنگ احساست

همون حس لطیف و پاکت

که با حرفات قلبمو میکردی ساکت

باز منو تنها گذاشتی رفتی تو لاکت؟

من دیگه نمیتونم بمونم ساکت . !. !.


+نوشته شده در یک شنبه 26 آذر 1391برچسب:,ساعت8:7توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

 

 

 

 

هر شب مرا با خود میبری ، میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی

 

هرشب مرا به اوج میبری ، میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود

 

ما یکی شده ایم با هم ، همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من

 

همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی ،

 

یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….

 

دنیای زیبایی که درون آنم ، ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم!

 

ببین که حالم ، حال همیشگی نیست ، اینجا ، همینجایی که هستی باش، که قلبم بدون تو زنده نیست

 

ما عاشقانه مانده ایم برای هم ، من برای تو هستم و تو برای من ،

 

تمام نگاهت را هدیه کن به چشمان عاشق من

 

هر زمان فکر بی تو بودن میکنم نفسم میگیرد،

 

اگر نباشی قلبم بی صدا میمیرد،مثل حالا باش ،

 

مثل حالا عاشقانه دوستم داشته باش ، نه اینکه فردا بیاید و بیخیال ما باش….

 

گفته بودم که با تو نفس میگیرم ، گفته بودم با تو در این زندگی تنها رنگ عشق را میبینم ،

 

رنگی به زیبایی چشمانت ، اگر دست خودم بود دنیا را فدا میکردم برای همیشه داشتنت

 

تو را با هیچکس عوض نمیکنم ، عشقت را همیشه

 

در قلبم میفشارم و به داشتنت افتخار میکنم

 

تو را که دارم دیگر تنهایی را در کنارم احساس نمیکنم ،

 

غم به سراغم نمی آید و دیگر به جرم شکستن اعتراف نمیکنم!

 

 

ما یکی شده ایم با هم ، گرمای زندگی با تو بیشتر میشود

و اینجاست که دیوانه میشود از عشقت دل عاشق من

+نوشته شده در جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت8:13توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 
 

 

تحمل کردن قشنگه
اگه قرار باشه یه روزی به تو برسم
انتظار آسونه
اگر قرار باشه دوباره تو رو ببینم
زندگی شیرینه
اگه قرار باشه دستاتو تو دستام بگیرم
مشکلات حل میشه
اگه قرار باشه روزی به پات بمیرم
اشکهام به لبخند تبدیل میشه
اگه یه بار ببوسمت
و لبخندهام دوباره به اشک
فقط اگه ببینم خیال رفتن داری
اما بدون دوستت دارم
از پشت این همه فاصله
از پشت این همه حرف
دوستت دارم تا بی نهایت عشقم

+نوشته شده در جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت8:6توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |



این همه که من به تو فکر کنم تو هم به من فکر می کنی؟

 

کاش مي دونستي چقدر دلم بهانه تو را ميگيره هر روز

کاش مي دونستي چقدر دلم هواي با تو بودن را کرده

کاش مي دونستي چقدر دلم از اين روزهاي سرد

بي تو بودن گرفته

کاش مي دانستي چقدر دلم براي ضرب آهنگ قدمهايت

گرمي نفسهايت، مهرباني صدايت تنگ شده

کاش مي دانستي چقدر دلواپس تو‌ام

کاش مي دانستي چقدر تنهام ، چقدر خسته ام

و چقدر به حضور سبزت محتاجم

و همیشه از خودم می پرسم

این همه که من به تو فکر کنم

تو هم به من فکر می کنی؟

 

+نوشته شده در جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت7:59توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

...مهربون من

فکر نکن تو دنیا تنهایی.فکر کن که یه تنها هست که تو براش یه دنیایی.



 

 

 

نوار قلب من


ردّ پای دلی ست


که از شوق تو


بالا و پائین می پرد!!!

 

+نوشته شده در جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت7:48توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |


 

باران که می بارد دلم برایت تنگ تر می شود

راه می افتم
بدون چتر

من بغض میکنم ، آسمان گریه ...

 

 

 

+نوشته شده در جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت7:48توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

http://ir2up.ir/up18/6b37f29f181.jpg

 

نگاهم که میکنی
به خلسه میرود این دل مشتاقم صدایم که میکنی

به یغما میبرد انبوه سکوت سنگینم

با تو بودن

زیباترین ترانه ی ناب زندگیم

تا میتوانی

نگاهم کن ، صدایم کن

تا نفس هست، برایت
غزل غزل عاشقانه مینویسم

+نوشته شده در جمعه 24 آذر 1391برچسب:,ساعت7:47توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

خسته ام از تمام نشنیدنهای تو...
از تمام سکوتهای خودم...
از زن بودنم...
ازمردبودنت...
خسته ام از تمام بودنم...

تازه حکمت بازی های کودکانه را میفهمم
زووووووو...
تمرین این روزهای نفس گیر بود!!!

خسته ام از بودنت ولی دوربودنت

خسته از داشتن ولی یه جورایی کم داشتنت

کاش همیشه کنار م بودی

دست نیافتنی ترین عشق

عاشقانه می ستایمت

 

 

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:,ساعت19:43توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

همیشـــه نمــی شود خود را زد به بــی خیـــالــی و گفــــت :
تنهــــا آمده ام ؛ تنهـــا مـــیروم ...
یک وقـــت هــایــی !
شایـــد حتـــی برای ساعتـــی یا دقیــقه ای ؛
کم مــی آوری ...
دل وامانـــده ات یــک نفـــر را مـــی خواهــد ! کـه در نــهایــت تنهایی
عاشقانه دوستش داری ... !!!

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 آذر 1391برچسب:,ساعت19:37توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

نازنینم ...

حالا تو بی من و ...

من دور از تو ...

در افسوس گذشته ...

به جا مانده ایم ...

دلم می خواست شانه هایت ...

ستون محکمی برای سرگشتگی هایم می شد...

 

من بدون تو ازین تنهایی میترسم ...

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت18:22توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

برای من دنیا به آخر رسیده ؟!

یا زمان به کندی میگذرد که امانم را بریده ...

و یا هجوم دلتنگی ها ... کدام؟

یکباره بر سرم آوار شده

که حتی توان نوشتنم نیز نیست!!

من که برای رسیدن به تو ...

با رویاهای خودم ... تا آخر دنیا ...

پا به پای تو آمدم ...

کجای این دنیای لایتناهی را به اشتباه طی کردم؟

وقتی به تو رسیدم ... جز تنهایی و جدایی نصیبم نشد..؟

به من بگو ...؟

کدام راه را برای رسیدن به تو...

اشتباه رفتم ...

که نصیبم تنهایی شد ؟... بگو..

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت18:22توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

 

ما

به هم نمی رسیم

امّا

بهترین غریبه ات می مانم

که تو را

همیشه دوست خواهد داشت

 

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت18:15توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

 

کاش باورت نشود

چقدر دوستت دارم

تا تمام عمر

آن را به تو ثابت کنم

 

 

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت18:14توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

 

چشم هایت

نزدیک ترین حادثه

به معجزه است

که دنیا را

به بهشت بدل می کند !

داشتنت گنجی بی پایان

و نبودت فقر مطلق ست

به یاد آوردنت

لحظۀ چکیدن باران

از خیال سیب

و فراموش کردنت

آن سان غریب

که بخواهی

کسی را به یاد آوری

که هرگز ندیده ای !


+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت18:11توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

سلام اولين و اخرين عشق ، سلام به تو اي هم راز زيبايم

هنوز هم عاشقانه هايم را عاشقانه براي تو مينويسم

هنوز هم در ازدحام اين همه بي تو بودن از با تو بودن حرف مي زنم

اميدوارم كه اين دل نوشته ها را بخواني

تا باورت شه كه هنگام نوشتن آنها چگونه ديوانه وار عاشقت بوده ام

اولين و اخرين عشق ، تورا دوست دارم و ميدانم كه نميداني

تويي تنها عشق هميشگي ام

دلم مي خواد با تو باشم ، تو که همه وجودمي

جونم و عمرم مال توست ، خون تو رگهاي مني

اينو بدون عاشقتم عاشق ترينه عاشقا

ديـوونتم جونم ، ديـوونتم من به خــدا

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت11:55توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

گریه چرا ای آسمون مگه تو هم دلت پره

مگه تو هم خسته شدی از این عذاب و دلهره

چرا مگه تو هم دلت یه جایی گیر کرده ولی

نمیتونی باهاش باشی که اینجوری زار میزنی

ببار امشب خیلی تنهام گریه شده کار شبهام

ببار امشب من نمیخوام کسی ببینه خیسه چشمام

ببار امشب ببار امشب ببار امشب

خورشید تو کنارته خورشید من ازم جداست

شبا پر از ستاره ای ستاره ی من پس کجاست

تو سیل اشکای تو پنهون شدم و بارونه چشام

کاشکی فقط واسه یه بار بخونی عشق و از لبام

ببار امشب خیلی تنهام گریه شده کار شبهام

ببار امشب من نمیخوام کسی ببینه خیسه چشمام

ببار امشب ببار امشب ببار امشب

-----------------------------------

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت11:51توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 دست به دعا میشوم!

انگار عقربه های ساعت هم از انتظار خسته اند ، نشسته اند و حرکت نمیکنند

چرا نمیگذرد ، تا برسد آن روز که من با تو زیر باران ، حس کنم نغمه های دل انگیز باران را

در خواب میبینمت تو را ،ستاره ها که می آیند ، نمیدانم ، میدانند حال من را یا نه !

روزها شبیه هم هستند ، امشب نیز مثل دیشب است

دیشب خواب دیدم سرم بر روی شانه هایت است

 امروز در فکر خواب دیشب بودم به انتظارت مینشینم

انتظارم پایان نمی یابد

میروم به سوی پایانش ،  تا نزدیک شوم به تو

 در کنارت خیره شوم به چشمانت تا بگویم

خیلی خیلی دوستت دارم

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت11:28توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |


چقدر فاصله بين ماست از اين فاصله بيزارم

دلم مي خواست مي گفتم چه احساسي بهت دارم

نگاهم کن خودت شايد بفهمي چي تو قلبم هست

نگاهم کن که با چشمات رها ميشم از اين بن بست

نزار باقي اين روزا با اين تنهايي ها سر شه

اگه عاشق بشي ميشه که اين فاصله کمتر شه

کنار تو دلم ميره ، تو اوني که دلم کم داشت

نميدونم چطور ميشه ، تو و اين قلب رو با هم داشت

يه حرفي رو زبونم هست مثل بغضي که نشکسته

ولي دور بودن از دنيات لبامو روي هم بسته

هميشه آرزوم بودي ، نزار اين حس يه عادت شه

يه کاري کن که اين رويا شبيه واقعيت شه

نتونستم بگم بي تو از اين زندگي بيزارم

ولي هر کاري ميکنم تا بفهمي دوست دارم


 

+نوشته شده در دو شنبه 20 آذر 1391برچسب:,ساعت10:55توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

 

+نوشته شده در شنبه 18 آذر 1391برچسب:,ساعت4:50توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

دلم تنگ شده

براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده

دلم تنگه..

براي بودنت

شايدم لبخند خودم

دلم براي همه چيز تنگ شده جز

نبودنت !

+نوشته شده در شنبه 18 آذر 1391برچسب:,ساعت4:49توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

به سلامتیِ اونی که


نه میتونیم ببینیمش و نه صداش رو بشنویم


ولی بدجوری دلتنگشم.....!

 

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت18:44توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |


هــــــر لــــحظه بـــهانـــه تــــو را مـــیگــیــرم

هــر ثـــانـــیه بـــا نـــبودنـــت درگـــیرم

حــــتی تـــــو اگــــر بـــــه خـــــاطــرم تـــــب نـــــکنــــی

مــن یــکطــــرفـــه بــــرای تـــو مــــیمــــیرم

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت18:38توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

وقتی دلم بهونه بودنتو میگیره

با شنــیدن هر صدایی اشکم درمیاد

چه بـرسه تـــو صدام کنی

دلم بهونه میگیره تو آغوشـــت گم بشم

و من با چشمایه خیس خودخواهانه آرزو میکنم

همیشـــه داشـــتنه روحـــــــــو جســـمتو

 

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت18:37توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

بند دلم را به کفش هایت گره زده بودم

که هرجا رفتی دلم

را با خود ببری

 

غافل از اینکه تو پابرهنه میروی و بی خبر..!!

 

من می دانم

 

دلم تا همیشه در وسط ترین

 

نقطه ی زندگیت جا مانده است

 

جایی بین خواستن و نخواستن

 

جایی بین بودن و نبودن

 

جایی بین رفتن و نرفتن

 

جایی بین ....... این نقطه های خالی ...

جا مانده

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت18:19توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

בلــم حـضـور مــرבانــﮧ مے פֿــواهــد ...

نـــﮧ اینـکـﮧ مــرב بــاشـد ، نـﮧ ...

مــــرבانــﮧ بـاشـد،

حــرفـش... قــولــش... فــکــرش... نـگـاهـش... قـلـبـش...

و ...آنــقــבر مــرבانــﮧ کـﮧ بـتـواטּ

تا بـیـنهـایــت בنـیــا بـﮧ او اعـتــمــاב کـــــــــــــــــــرב...

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت16:59توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |

 

تو با یک جرعه از دریای یادت

 

                                      میان باغ قلبم جا گرفتی

 

تو با یک انعکاس نقره ای رنگ

 

                                     مجال ناز از رعنا گرفتی

 

تو چون یک هدیه فیروزه ای رنگ

 

                                     مرا بر قایق رویا نشاندی

 

با یک لطف،یک لبخند ساده

 

                                     مرا به سرزمین عشق خواندی

 

تو دیوار میان قلب ها را

 

                                     به رسم آسمانی ها شکستی

 

وچون حسی غریب و واژه ای سرخ

 

                                     میان دفتر روحم نشستی

 

تو دریایی ترین ترسیم یک موج

 

                                     تو تنها جاده ی دل تا خدایی

 

تو مثل نغمه ی موزون بارون

 

                                     به روی اطلسی ها نازنینی

 

وتا وقتی که روحم مال اینجاست

 

                                     به روی صفحه ی دل می نشینی

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت16:53توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |


خودت را از کسی پس نگیر شاید این تنها چیزیست که او دارد ،

وقتی میگویی دوستت دارم اول روی این جمله فکر کن،

شاید نوری را روشن کنی که خاموش کردن آن به خاموش کردن او ختم شود...

 

 

+نوشته شده در پنج شنبه 16 آذر 1391برچسب:,ساعت10:7توسط ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) دختر تنهاᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ (◡‿◡✿) | |